لی، سید ابراهیم عمرانی، سردبیر: همین اول و بعد از سلام عرض کنم که نمی دانم در کجای این شب تیره آویزان ماندهام. ببینید اون قدیمها بود که از آویزون کردن قبا و اینا به این شب تیره صحبت میکردم، الآن احساس می کنم خودم آویزان مانده و در نوسانم. البته برای اینکه علمیتر یا فلسفیتر جلوه کنم، می توانم بنویسم در فضایی خوفناک معلق ماندهام . حالا هر جور خواستید و با اون لحنی که خودتان میپسندید از من قبول بفرمائید. میپرسید چرا؟ خُب، برای اینکه هفته پیش اومدم خدمتتون و بعد از سلام عرض کردم که کتابخانهها از طرف لی جزء گونههای در معرض خطر انقراض اعلام شدهاند و حالا این هفته باید از نوشتن نرم افزار جدید برای کتابخانهها برایتان درد دل کنم. بله این هفته برای نوشتن یک نرم افزار جدید برای کتابخانههای یک مجموعه مورد م قرار گرفتم.
بار چندم است که به این مساله برخورد کردهام؟ نمیدانم، فقط خدا میداند. از آقایان اصرار و از ما انکار. به ویژه که اگر مدیر تازه رسیده خودش دکتر مهندس باشد. آن وقت شما یک کتابدار هستید و اصلا این کارها به شما و حیطه کاری شما ربطی ندارد. من مینویسم و تو برو استفاده کن. اصلا در حد تو نیست که اظهار نظر کنی. از حضور انورشان میپرسم شما میدانید چند نرم افزار کتابداری خوب بین المللی وجود دارد؟ نمیدانند. بزرگانی مانند دکتر خسروی که مسئولیت انتخاب نرم افزار نویس برای نرم افزار کتابخانه ملی را بر دوش داشتهاند بنویسند. آقایان مهندسان نرم افزارهای کتابخانهای: بهرام نجفی، حسن آباقری، احمد محمد زاده، حمید جراح، مهندس دهقان، مهندس موذن، دکتر هندسی، امید حجتی، مهندس ابراهیمی، . . . . . . و برخی عزیزان که در این لحظه باشرمندگی نامشان یادم نیامد، بگویند که در صحنه بین المللی، چند نرم افزار کتابداری تجاری بزرگ میشناسند که در بازار دنیا جایگاهی برای خودشان دارند. چرا بخش خصوصی مثل سایر نرم افزارها زیاد از این کار استقبال نکرده است؟
تا جایی که من از اوایل دهه ۸۰ خودمان به یاد دارم، اندیور و الف دوتا بزرگهای بازار بودند و چندتایی هم در درجات بعدی و چندتایی هم دانشگاههای بسیار بزرگ دنیا نوشته بودند که کارهای خودشان را یکپارچه کرده بودند. آن زمان میپرسیدم چرا تنوع نرم افزارهای کتابداری در دنیا اینقدر کم است، دوستان نرمافزاری میفرمودند نرم افزارهای کتابداری خیلی بدنه بزرگی دارند و در ضمن تعداد کتابخانههایی که بخواهند از این نرم افزارها استفاده کنند محدود است و زود بازار اشباع میشود. در حالیکه وقتی از نرم افزار حسابداری صحبت میکنید همه شرکتها ( در ایران باید چندین هزار شرکت داشته باشیم)، و همه ادارههای دولتی و شبه دولتی نیاز به نرم افزار حسابداری و انبار و حقوق و دستمزد دارند. در ایران هم داریم میبینیم که برای حسابداری در انواع و اقسام سطوح نرم افزار وجود دارد ولی در بازار کتابداری ایران فقط ۵ یا ۶ نرم افزار موفق میبینید. یکی دوتا نرم افزار دولتی و شبه دولتی هم هستند که برخی هم ریشگیهایی با یکی از همین نرم افزارهای بیشتر شناخته شده دارند و انشقاقات یکدیگر هستند.
اگر نگاه کنید، تعداد کتابخانه های ایران که از نرم افزار استفاده می کنند، آنقدر بوده که بازار با ۵ یا ۶ نرم افزار ۲۵ سال خودش را بکشد. البته بعد از ۱۵ سال اول، مدتی برخی کتابخانه ها به این سمت رفتند که کتابخانه الف این را ول می کرد و میرفت سراغ دیکری و بالعکس کتابخانه ب، دیگری را ول میکرد و میآمد سراغ این. ولی باز ندیدهام خیلی دایره وسیعی باشد. مطمئن هستم اگر شرکتهای موجود آمار بدهند، خواهید دید که در مجموع ظرف سی سال در بهترین حالت ۶۰۰۰ نرمافزار فروخته شده که میشود سالی ۲۰۰ نرم افزار که خیلی زیاد نیست.
در مورد نرم افزارهای غیر تجاری ایران هم، سال گذشته پایاننامهای توسط خانم سحر حبیبی دفاع شد که روی این نرم افزارها که اغلب در دانشگاهها تدوین شده بودند،(مورد ماوا هم از دانشگاههای علوم نظامی آغاز شد) بررسیهایی انجام داده بود، و تا جائیکه به یاد دارم، نرم افزار چندان موفقی در بین دولتیها نام برده نشده بود یا اگر بوده شاید پرسشنامه را تکمیل نکردهاند که مورد بررسی قرار گیرد. و اگر دو نرم افزار موفق دولتی هم اضافه کنیم به ۵ یا ۶ نرم افزار موجود باز هم تعدادشان به تعداد انگشتان دو دست نمیرسد، و باقی به هر علتی یا در محاق ماندهاند یا کنار گذاشته شدهاند.
حالا رئیس جدید فناوری اطلاعات همسایه ما آمده که بیائیم خودمان نرم افزار بنویسیم. بنده را به شهادت خواستهاند، میگویم چرا؟ میگوید بچههای خودمان در این کار استاد هستند. همه برنامههای موسسه (مرکز، دانشگاه، وزارت، پژوهشگاه) را خودشان نوشتهاند. میگویم استاد خواهش می کنم این یک قلم نرم افزار کتابداری را بگذار ننویسند، تجربه خوبی از این نرم افزارها ندارم، کار با همین نرمافزار فعلیتان دارد به خوبی انجام میشود، میفرمایند: هم این یکی که الآن داریم هم اون یکی که قبلا بوده، هر دوشان هزینه نگهداری میخواهند. میگویم، از شورای عالی انفورماتیک استعلام کنید که آیا هزینه نگهداری منطقی است و باید پرداخت شود یا خیر؟ در ضمن آیا شما برای نگهداری نرم افزاری که خواهید نوشت، پس از اتمام تدوین، برای نگهداریش هزینه نمیکنید؟ حقوقی که بعد از تدوین نرم افزار به همکاران خودمان میدهیم فکر نمی کنید خیلی بیشتر است؟ اگر حداقل یک نفر متخصص برای نگهداری نرم افزار (و نه توسعه و روز آمد کردن آن با فناوریهای بعدی) فقط آموزش و رفع عیب و گرفتن باگ و اختلال و غیره) بکار بگیرید که باید هم دست کم یک لیسانس آی تی و حتی نرم افزار باشد چون باید بتواند زیر و بالای نرم افزار را یاد بگیرد، با پائین ترین حقوق امروز، یک متخصص نه چندان با تجربه، سالانه باید با بیمه و مزایای استخدامی، دست کم ماهی سه میلیون و نیم حقوق و بیمه و پاداش شب عید و در بهترین حالت باید ۵۰ میلیون تومان در سال بدهید، آن هم برای نرم افزاری که تازه نوشته اید و سالها وقت نیاز دارد که نرمافزار شود و تجربههای قبلی ما می گوید که هرگز نخواهد شد. این در حالی است که این نرم افزارها در بازار امتحان خودشان را پس دادهاند و به راحتی میتوانی بروی و خودت بنشینی در سه کتابخانه و با سه تا از اینها قشنگ کار کنی و بعد تصمیم بگیری که چه بخری. باز بخش خصوصی به هر شکلی بوده نرم افزارهایش را با فناوریهای روز، به روز کرده و خیلی از دنیا عقب نماندهایم.
می گوید سورسش (Source) مال خودمونه دیگه نمی تونن بازیمان بدهند، میگویم غیر از کتابخانه ملی که استثنا است بپرسید آنها که سورس گرفتهاند، کدامیک اصلا با سورس حتی یک بار هم کار کردهاند؟ و اگر خودتان واقعا و واقعا و واقعا نرم افزاری هستید، بهتر میدانید که سورسی که مستندات (Document) دارد را به سختی می توانی طرفش بروی و سورسی که مستندات هم ندارد، بطور جدی به هیچ دردی نمیخورد. من شاهد بودهام که سراغ سورس هم رفتهاند و آبی از آن گرم نشده است.
و در نهایت امر فرمودند، شما فقط بگوئید برای فهرستهای کتابخانهای چه فیلدهایی نیاز است، باقیش را بچهها خودشان جمع میکنند. و باور بفرمائید به یاد سال ۱۳۶۷ افتادم که نشسته بودیم دورهمی روی سی.دی.اس برای کتابخانه دانشکده علوم برنامه کتابخانهای بنویسیم و همین سوال را از هم میکردیم. بعد مسالهمان این شد که چطوری مارک را بخریم که فیلدها را از روی مارک تعریف کنیم. و از مارک هم فقط عنوانش به گوشمان خورده بود. البته باید اعتراف کنم که با سماجت و دو سال بعد، یعنی دقیقا در سال ۱۹۹۰ میلادی یا همان ۱۳۶۹ مارک را خریدیم، ولی راستش تا حدود ۶ سال بعد از آن، یعنی ۱۳۷۵ که با یک نرم افزار نویس نشستیم و کار کردیم، دهها بار این کتاب را ورق زده بودم و نمی فهمیدم این اعداد و علائم چه هستند و قرار است چه کاری در کامپیوتر بکنند.
خوب عزیزان، این بار اول نبود و شاید بار آخر هم نباشد که با استادانی که در یک موسسه به مدیریت رسیدهاند و فکر میکنند که با نرم افزار همه کار می شود کرد و به علاوه خودشان، تیمشان یا شاگردانشان، بدون شائبه سودجویی شخصی، بهترین نرم افزار نویسان دنیا هستند کاری نو را شروع کردهاند و با اینکه برایشان آرزوی موفقیت میکنم، نگران وقت و هزینههایی هستم که باید صرف شود و شاید پس از مدتی هم کنار گذاشته شود. مثل چند نرمافزار غیر تجاری که الآن دیگر اثری از آنها نیست، یا اگر هست، جز خرد کردن اعصاب کتابداران مجموعه خودشان کار دیگری نمیکنند. مثل نرمافزارهایی که نوشته شد، چون فکر میکردند که اگر نرمافزار نوشته شود مشکل حل میشود، حال آنکه از نگاه من مشکل فقط نرم افزار نیست، مشکل اصلی، نبود ت و خط مشی مدیریتی هر کاری است. والله اعلم.
عمرانی، سید ابراهیم. بی شائبه سودجویی شخصی: نرم افزارهای تازه برای کتابخانه ها». سخن هفته لی، شماره ۴۵۰، ۲۰ خرداد ۱۳۹۸
درباره این سایت